سایت پروژه ورساله معماری



مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزیستی ذهنی

در قالب word, ودر 28 صفحه و قابل ویرایش

 

 

 

عناصر بهزیستی ذهنی
بنابراین، بهزیستی ذهنی دارای سه عنصر اصلی است: دو عنصر هیجانی «یعنی تجربه مکرر عاطفه یا هیجان مثبت، تجربه نامکرر و اندک هیجان یا عاطفه منفی» و نیز یک عنصر شناختی «ارزیابی افراد از رضامندی از زندگی که شامل رضایت افراد از جنبه‌‌‌‌‌های مختلف زندگی مثل رضایت شویی، رضایت شغلی و .» است. طی 40 سال اخیر، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به مفهوم‌سازی، اندازه‌گیری و مطالعه ابزار‌‌‌‌های اندازه‌گیری سلامت روان از طریق تحقیقات بهزیستی ذهنی پرداخته‌اند (کی یز، 2003).
بهزیستی ذهنی شامل طیف گسترده‌ای از رگه‌ها و ویژگی‌‌‌‌‌های ذاتی و محیطی است. لیبومیرسکی، شلدوم و اسچکاد (2005)، مدلی تلفیقی یا التقاطی ژنتیک- شخصیت یا مدل عوامل جمعیت شناختی- محیطی را برای بهزیستی و شادمانی ارائه دادند که شامل مجموعه عوامل ژنتیکی، عوامل و شرایط محیطی و نیز فعالیت‌ها و تمرین‌‌‌‌‌های ارادی و انتخابی است که طبق فرمول زیر تدوین شده است (لیبومیرسکی و همکاران، 2005):
رفتار‌‌‌‌های ارادی + عوامل محیطی + عوامل ژنتیکی= بهزیستی


روی‌کرد‌‌‌‌های اصلی تعریف بهزیستی
از دیدگاه راین و دسی (2001)، دو روی‏آورد اصلی در تعریف بهزیستی وجود دارد: لذت‏گرایی‏ و فضیلت‏گرایی. برابر دانستن بهزیستی با خوشی لذت‏گرایانه یا شادکامی‏ پیشینه‏ای طولانی دارد. برای مثال اپیکور، فیلسوف یونانی، بر این باور بود که لذت هدف اصلی‏ زندگی است. لذت‏گرایی فلسفی وی توسط اندیشمندان‏ متعددی دنبال شد؛ از جمله‌ هاپز، فیلسوف‏ انگلیسی، که معتقد بود شادکامی محصول تحقق‏ موفقیت‏آمیز امیال است. یا جان استوارت میل ‏، فیلسوفی‏ که معتقد بود عمل درست عملی است که به ارتقای‏ سطح شادکامی در فرد منجر می‏شود (راین و دسی، 2001).
ديدگاه غالب روان‌شناسان لذت‌گرا آن است که بهزيستي برابر با شادکامي شخصي و مرتبط با تجربه لذت در مقابل تجربه ناخشنودي است. چنين برداشتي از بهزيستي، بهزيستي شخصي ناميده مي‌شود. بهزيستي شخصي متشکل از تعدادي از نشانه‌هاست که بيان‌گر حضور يا غياب احساسات مثبت نسبت به زندگي است. بهزيستي شخصي را مي‌توان از طريق سه مقياس حضور عواطف مثبت، غياب عواطف منفي و رضايت مندي از زندگي سنجيد. بالانس عاطفي ميزان کثرت تجارب عاطفي مثبت فرد در مقابل تجارب عاطفي منفي وي را نشان مي‌دهد که با کم کردن نمره مقياس عواطف منفي فرد از نمره عواطف مثبت وي ايجاد مي‌شود. با اين حال جمع کثيري از روان‌شناسان در ازاي برابر دانستن بهزيستي با شادکامي و لذت، آن را با فضيلت برابر مي‌گيرند. نظريات فضيلت‌گرا بر اين باورند که ي اميال، به رغم ايجاد لذت، همواره بهزيستي را در پي ندارد و در نتيجه، بهزيستي نمي‌تواند صرفا به معناي تجربه لذت باشد. مي‌توان بهزيستي روان‌شناختي را جز اين دسته دانست (قائدي و يعقوبي، 1387).
بسیاری از روان‌شناسان نیز آموزه‏‌‌‌‌های این سنت را در جهت‏دهی و طراحی پژوهش‌‌‌‌‌های تجربی در حوزه‏ بهزیستی پذیرفته‏اند. دیدگاه غالب روان‌شناسان لذت‏گرا آن است که بهزیستی برابر با شادکامی فاعلی ‏و مرتبط با تجربه لذت در مقابل تجربه ناخشنودی است. می‏توان‏ چنین برداشتی از بهزیستی را بهزیستی هیجانی نامید. بهزیستی هیجانی شامل تعدادی از نشانه‏‌‌‌‌های بیان‌گر وجود یا فقدان احساس‌‌‌‌‌های مثبت نسبت به زندگی است. بهزیستی هیجانی را می‏توان از طریق سه مقیاس ساخت‏ یافته وجود عواطف مثبت (مانند شادی و سرحالی)، فقدان‏ عواطف منفی (مانند اضطراب و ناامیدی) و رضایت‌مندی‏ از زندگی، سنجید (کی‌یز، 2002).
با وجود ماهیت جذاب لذت‏گرایی، که بهزیستی را به‏ معنای به حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد تلقی می‏کند، جمع کثیری از متفکران شرق و غرب، مخالفت خود را با این برداشت از بهزیستی اعلام‏ کرده‏اند. از جمله ارسطو که‏ صراحتاً با برداشت لذت‏گرایانه از بهزیستی مخالفت‏ می‏کند و سبک زندگی پیشنهادی این سنت را برده‏وار و مشابه زندگی حیوانات می‏داند (واترمن، 1993) و یا حضرت مسیح که این سؤال را مطرح می‏کند: «فردی‏ که روح خود را می‏بازد و در عوض تمام دنیا به او بخشیده می‏شود، چه سودی می‏برد؟» در ازای برابر دانستن بهزیستی با شادکامی و لذت، این اندیشمندان‏ آن را با فضیلت‏ برابر می‏گیرند. نظریات مبتنی بر فضیلت‏گرایی بر این باورند که ی امیال، به‏رغم‏ ایجاد لذت، همواره بهزیستی را در پی ندارد و در نتیجه، بهزیستی نمی‏تواند صرفاً به معنای تجربه لذت باشد (راین و دسی، 2001).
بسیاری از روان‌شناسان در تعریف بهزیستی این‏ موضع‏گیری را برگزیده‏اند و در حال اجرای پژوهش‌هایی‏ در حوزه بهزیستی براساس آموزه‏‌‌‌‌های سنت فضیلت‏گرایی‏ هستند. ریف (1989) به تفاوت‌‌‌‌‌های بهزیستی هیجانی و بهزیستی روان‌شناختی (که نظریه‏پردازان فضیلت‏گرا طرف‌دار دومی هستند)، اشاره می‏کند. این مؤلف عقیده‏ دارد که بعضی از جنبه‏‌‌‌‌‌های کنش‏وری بهینه، مانند تحقق‏ هدف‌‌‌‌‌های فردی، متضمن قانون‌مندی و‌ تلاش بسیار است‏ و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی‏ کوتاه‏مدت باشد. بنابراین بهزیستی را نباید، ساده‏نگرانه، معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست‌؛ در عوض بهزیستی در برگیرنده تلاش برای کمال و تحقق‏ نیرو‌‌‌‌‌های بالقوه واقعی فرد است (جوشن لو، رستمي و نصرت آبادي، 1385).


سایت پروژه ورساله معماری

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب اینترنتی همه چی شرکت افشار نیمه دیگرم مجله من Chiranjeevi some time that be good break the laws وبلاگ آموزشی دینی عربی قرآن متوسطه اول diniarabiquran یادداشت های ذهن من نمایندگی کرج